آغاز هفته 36 و حرفای بابایی
گل پسرم حسابی داری آقا میشیا....
36 هفتگیت مبارک شاه پسر من و بابایی.
خدا تو این هفته یه دوست جون خوب به نام میکائیل بهت داد.
هورااااااااااااااااااااااااااااااااا......
میکائیل جونم به دنیا اومد..
کاشکی نی نی ها حرف میزدن اونوقت ازش میپرسیدم تو بهشت
شما رو دیده یا نه.
وارد هفته 36 شدیم مامانی.
یاد اون اولا که همش هول داشتم به این تاریخا برسم بخیر.
دیگه حسابی از اون مامان چاقا شدم.
همش در حال خوردنم.
اصلأ دلم نمیاد جلوی خودم رو بگیرم.
حالا ایشالا اومدی و به قول قدیمیا از آب و گل دراومدی مامانی
میزنه کانال ورزش.
الهی من قربون اون دست و پای فندقیت برم که قشنگ زیر پوستم
حسش میکنم.
مامانی جونم حسابی اون تو استراحت کن چون من و بابایی علی
از الآن فکر اینیم که چجوری از دست هم بقاپیمت.
ایشالا تا ٤ هفته دیگه تو بغلمی مامانیییییییییییییییی.
چند کلمه حرف از طرف بابایی:
سلام پسری...
خوبی؟ بزرگ میشی اینارو میخونی..
ببین مامانی چه زحمتی کشیده و چیا نوشته.
من همش قربون مامانی میرم.
دوست دارم به دنیا اومدی همش ببرمت پارک تاب بازی.
مامانی رو هم میبریما؛یادت باشه.
چشم انتظارتم پسرم.
زود بیا.
قربونش بشم با این مامانش.