آغاز هفته 37
هووووووووووووووورااااااااااااااااا
شمارش معکوس شروع شده...
پسملی خوجلم نهاااااااایتأ 27 روز دیگه میای...
وای خدا جونم باورم نمیشه؛ من دارم مامان میشم!!
خیلی اتفاق زیبایی در حال وقوعه و من باید تهایت سعیم رو بکنم
تا ازش لذت ببرم.
دیشب داشتم با خودم فکر میکردم که حتمأ دلم واسه این روزا تنگ
میشه...
روزایی که هم گذروندنش سخت بود هم شیرین.
روز شماریا، همش تقویم ورق زدنا...انتخاب اسم...آدمایی که خیلی
حرفا زدن و من فعلأ هیچی نگفتم...کسایی که خواستن به خیال
خوشون من رو بده کنن تا شاید خودشون خوبه بشن؛که نشدن!
خلاااااصه همه این خاطره ها هم قشنگه هم عجیب.
قشنگ به این خاطر که اولین باری بود که تجربه کردمشون و همه
لحظاتش واسم تازگی داشت و عجیب واسه اینکه آدمای اطرافم خیلی
خوب خودشون رو نشون دادن و فهمیدن هر کسی دقیقأ ته دلش
چه خبره.
خدا جونم مرسی که هم منو شایسته مادر شدن دونستی و هم
کمک کردی که من و شو شو آدما رو بشناسیم.
خییییلی واسه دیدن پسرم مشتاقم...
همش تو بغلم تصورش میکنم.
(پسر گلم تا مامانی زیادی تو هپروت غرق نشده بیا)
این هفته یه سونو دارم؛ هورااااااااااااا .
چیدن وسایل هم به امید خدا از امشب شروع میشه.
مامانی همه تلاش من تو کل دوران حاملگی آرامش و آسایش
شما بوده و هست.پس شما هم قول بده که وقتی اومدی آقا
باشی و زیاد غر غرو نشی.
37 میلیون تا دوست دارم.
37 میلیون بار دورت بگردم یه دونه من.
37 میلیون تا بوس.