بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

بهراد من

بالاخره حلقه هه افتاد

1390/8/14 19:10
نویسنده : ریحانه
1,350 بازدید
اشتراک گذاری

اللهی شکر...

بالاخره بعد از 6 روز حلقه گل پسرم افتاد و بهراد جونم از دستش

خلاص شد.

منم یه جورایی راحت شدم.

عزیز دلم پسرم مبارکت باشه...

در عوض امروز بهراد خان تا تونست اذیت کرد و هر کاری بلد بود

دریغ نکرد...

خیییییییییییییییییلی خستم اما تا میخوابه دلم واسش یه ذره میشه

و میخوام زودی بیدارش کنم.

 

اونقدر شیرین و قشنگ نگام میکنی که حس میکنم داری با اون

چشای کوچولوت یه چیزایی میگی که من نمیفهمم!

دلم میخواد بغلت کنم و اونقدر فشارت بدم تا دلم خنک شه...

 

آخه تو همین 16 روز اونقدر بهت وابسته شدم که خودمم باورم

نمیشه...

 

3 و نیم وجبی من تو شدی همه دنیای مامانی...

حتی همین الآن که کنارم آروم خوابیدی هم دلم واست تنگ

میشه...

واسه نگاهای قشنگت ، ورج و وورجه هات که منو یاد روزای

بارداریم میندازه ، دستو پای کوچولوت ، صداهای بامزه ای که

از خودت درمیاری و ....

 

مامانی از خدا میخوام سالهای سال سالم و سلامت در پناه

خدا زندگی کنی و هییییییییچ غم و غصه ای تو دلت نباشه.

 

بیدار شو من دلم تنگ شده!!!

این عکس واسه چند دقیقه قبل از شروع عمل ختنه ات هستش که

بیخبر از همه جا رو تخت مطب دکتر تهرانی(ملاحت عزیزم ممنونم از

راهنمائیت) دراز کشیدی و من دلم داشت واست تیکه پاره میشد.

با تشکر از سپیده جون و عمو مجید که من و علی رو تنها نذاشتن.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (26)

مامان ریحانا
14 آبان 90 19:37
مبارکت باشه بهراد کوچولو
هستي
14 آبان 90 19:46
سلام يه تولد بزرگ همراه با تك ستاره شبكه تو ململ خوشحال ميشم بياي http://www.asr-havadare-no.blogfa.com/ نظريادتون نره ها
سرباز کوچولو
14 آبان 90 21:20
سلام سلام و بازم سلام خب...خب...خب می بینم که ... بله... اسم قشنگه رو انتخاب نموده ....ایدددددد ای ول به شما مامانیه عاقل خوشم اومد مامان جون خداییش خودتون با این اسم حال نمی کنین؟؟؟ آخر مردی و مردانگیه ....بهراد یعنی بهترین جوان وهمچنین نام پسر اسفندیار مذ نیز بهراد بوده است. جالب است که بدانید اسفندیار مذ کی بوده؟؟؟؟ ها....؟ نمی دونین؟؟ خب بهنون میگم. سال ها پیش وقتی که ما ایرانی ها هنوز زرتشتی بیدیم میان شاه ایران یعنی منوچهرشاه اریایی و شاه توران جنگ سختی در گرفت و سپاه تورام بر ایران چبره گشت و این حادثه که هنوز هم در بین زرتشتیان جهان روز خونین نامیده میشه و هنوزم عزای ملی براش میگیرن در اول تیرماه اتفاق افتاده و در این میان شاه توران از خستگیه سپاه ایران استفاده میکنه و میگه برای مشخص کردن مرز بین ایران و توران یکی از شما ایرانی ها باید تیری را ازمازندران به سمت خاور رها کند و هرجا که تیر بر زمین افتد مرز میان دو کشور است در این میان فرشته زمین یعنی اسفندیار مذ از عالم غیب پدیدار شد و مردی به نام آرش کمانگیر را از میان سپاه ایران برای پرتاب تیر با کمان انتخاب کرد و آنگاه آرش را به قله دماوند برد . آرش گمان میکرد با وجود بهترین بودنش در تیراندازی با کمان هزارمتری بیشتر نتواند تیر بیندازد اما اسفندیار مذ به او گفت که با تمام جان و روحش میانه ی خاور دور را هدف بگیرد و در این لحظه آرش اسفندیار مذ را شناخت و متوجه شد که روح او همراه با تیر به سمت خاور راهی می شود و با این شرایط تن خود را به پادشاه هفت اقلیم یعنی منوچهر شاه آریایی سپرد و از قله ی دماوند تیر را با هدف قلب کشور خاور(توران) پرتاب کرد و در همان لحظه پیکر بی جان آرش بر فراز دماوند آرمید اما تیری که پرتاب شد از بامداد تا نیمروز همچنان رفت تا اینکه در میانه ی روز(ظهر) در کناره ی رود جیهون بر تنه ی یک درخت گردو نشست و مرز دو کشور آنچنان مشخص شد که ایران بسی پهناورتر از دوران ماقبل جنگ شد . درود بر آرش کمانگیر ...درود بر اسفندیار مذ و پسرش بهراد ..... درود بر خداوند عالم که در آن روز تاریخی فرشته ی زمین را به یاری ما فرستاد جشن تیرگان ایرانیان از آن روز پدید آمد امید وارم که شما نیز این روز یعنی اول تیر را جشن بگیرید. من یعنی سرباز کوچولو به آن زمان سفر کردم و شجاعت آرش رو دیدم ... امیدوارم که بهراد شما نیز خصایل آرش ..اسفندیار مذ... و بهراد را داشته باشد(مرد بار بیارید پسرتون رو)
مامانه میکاییل
15 آبان 90 7:45
خدا رو شکرررررررررررررررررر مبارکهههههههههههههههه استرسی بود هااااااااااااا ریحانه جون قبل از خوندنه نوشته هات اول عکسه عسلمو دیدم تا این تخت و کاغذ دیواری رو دیدم شناختم چه اتاق و تخته مزخرفیه ایشالله که هیچ وقت نمی بینمش ، نمی دونم چرا قبل از ختنه بچه ها خوردنی تر از همیشه شون می شن ( واسه آتیش زدنه دله مائه ) . عزیزم خواهش می کنم کاری نکردم که الهی قوربونه اون لبات برم من عزیزممممممممم مامانت حق داره زود به زود دلش واست تنگ میشه بسکه جیگری عسلی شکلاتی ......
مامان ترنم کوچولو
15 آبان 90 10:25
سلام عزیزم مبارکه.برا منم دعا کن زودتر ترنمم سلامت بیاد بغلم.خیلی دلتنگشم.
shina
15 آبان 90 14:14
سلام ریحانه جونم ای جونم چقد پسملی شما خوشمله خدا براتون نگهش داره نرگس حالش خوب شده عزیزم ادرس وبلاگشو براتون میزارم http://vafa-133.blogfa.com/ حتما بهش سر بزن عزیزم گل پسرتو ببوس بای عزیزم
تینا
15 آبان 90 16:40
سلام دوست گلم ... ماشالا به این پسمله ناز خیلی بزرگ شده مبارک باشه دیگه راحت شد راستی این پسره انقدر نازه حق داری وقتی خوابش ببره دلت براش تنگ شه ......... قربون جفتتون برم
خاله ی امیرعلی
16 آبان 90 0:11
خیلی خیلی مبارکه ریحان جونم الهی چقدر نازو خشگله این بهرادی مامانی عید قربان رو به شما دوست گلم و بهراد 16 روزه تبریک میگم انشالاه تنت همیشه سالم و لبت خندون باشه
مامان ترنم کوچولو
16 آبان 90 12:33
سلام.عیدتان مبارک
مامان نفس طلایی
17 آبان 90 14:28
مبارک باشه الهی همیشه سلامت و شاد باشین در کنار هم
سحر مامان آراد
18 آبان 90 23:36
ای جونم خاله چقدر نازی جیگگگگگگگگگگگگر ایشالا به سلامتی
مامان یاس
19 آبان 90 1:45
سلام به مامان خوب با نی نی قند عسلش من مامان یاس هستم نی نی ندارم ولی دعا کنید توفیق پیدا کنم نی نی هم مثل نی نی شما شیرین داشته باشم. خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم من شما را لینک میکنم شما هم منو لینک کنید و بیایین به این خانه تازه تاسیس ما سربزنید.من وبابا حسن تازه عروسی کردیم و عاشقانه داریم زندگی میکنیم که یه هو دیدیدم این دنیای نی نی ها برای ماهم هست پس اومدیم بلاخره با شما خانم گل آشنا شدم با نی نی مربایی تون خوشحال میشم اومدید نظر بدید و توی بحث ها وحرفهای ما هم شریک بشید من همیشه میام بهتون سرمیزنم ومطالبتون را میخونم. یاعلی www.ninivamaman.niniweblog.com
مامان امیرناز
19 آبان 90 23:44
سلام ریحانه جون این ناز پسر اینقد ماهه گه منم ندیده دلتنگش می شم دیگه وقت نمی کنی به ما سر بزنی اما ایشالا همیشه شاد و سلامت باشی
مامانه میکاییل
20 آبان 90 9:27
ای بابا یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی غیبتت زیاده ؛ مگه ما بچه نداشتیم ؟؟؟ دو تا عکس از این پسملون گذاشتی و رفتی پی کارت ، بیا آپ کن ببینم ، عکسه بهراد رو بذار دلم واسش تنگیده ، چه معنی داره !!!
مریم
21 آبان 90 11:28
سلام عزیزم. خوش به حالت ختنه کردیش راحت شدی . من قراره فردا ببرمش . خیلی ناراحتم . دلم براش خیلی میسوزه...
تینا
21 آبان 90 17:06
دوستتون دارم خیلییییییییییییییییی


آسمون ی ها
22 آبان 90 1:43
مبارک باشه آقا بهراد دیگه برای خودت مردی شدی ها
مامان گیسو
22 آبان 90 18:24
سلاممممممممم عزیز دلمممممم خوبی الهی قربونت برم من مامان مهربون و با احساس ای جونمممممم مبارکککککک ان شاا... همیشه شاد باشینو سلامت بوسسسسس
مامان ریحانا
23 آبان 90 11:46
خورشيد شکفته در غدير است علي باران بهار در کوير است علي بر مسند عاشقي شهي بي همتاست بر ملک محمدي امير است علي عیدتان مبارک
مامان پارسا
23 آبان 90 14:49
حلقه افتادنتونم مبارک باشه عزیزم
خاله ی امیرعلی
23 آبان 90 18:47
نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد امد والله صدبار اگر کعبه ترک بردارد عید غدیر خم مبارک
ملاحت
23 آبان 90 20:08
سلامممممممممممم معلومه خیلی سرت شلوغه گلم رمزه من 813 است مرگه من بیا آپ کن تورو قران بیا عکسه بهراد رو بذار کشتی ما رو موقع شیر دادن نمی تونی این کارو بکنی یه دستت آزاده فدات بشم می دونم یهویی خیلی کارای آدم زیاد می شه من که اصلان نمی رسم خونه رو تمیز کنم دیگه خودمو فراموش کردم نمی تمی تونم برم دو دست لباس واسه خودم بخرم منم باهات شوخی می کنم هر موقع که وقت داشتی بیا آپ کن بهراد عزیزمو مواظب باش
مامان امیرناز
23 آبان 90 23:09
سلام عزیزم مرسی که اومدی می دونم الان خیلی سرت شلوغه اما واقعا واسم عزیزی وقتی بهم سر می زنی خوشحال می شم
فاطمه
24 آبان 90 14:28
کجایی ریحانه جون؟؟؟؟این پسره حسابی سرگرمت کرده ها،منم کم کم دارم به روز تو میفتم،پسریم داره میاد
خاله ی امیرعلی
24 آبان 90 15:00
*.¸.*´ ¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨) (¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`• _____****__________**** ___***____***____***__ *** __***________****_______*** _***__________**_________*** _***_____________________*** _***_______ـــــــــــ_________*** __***___________________*** ___***_________________*** ____***______________ *** ______***___________*** ________***_______*** __________***___*** ____________***** _____________*** ______________* عید غدیر خم مبارک
منا مامان الینا
28 آبان 90 12:15
مبارک باشه انشالا به سلامتی عزیزم عکس سیسمونی الینا جون را گذاشتم تشریف بیارید ببینید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهراد من می باشد