بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

بهراد من

بدون عنوان

1390/4/12 21:27
نویسنده : ریحانه
507 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مادرانه

چند سال پیش ، در یک روز گرم ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را در آورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد.

مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود. تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد. 
پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند. پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود.
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت:

 "این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند"

 گاهی مثل یک کودکِ قدرشناس،
خراشهای
عشق خداوند را به خودت نشان بده

خواهی دید چقدر دوست داشتنی هستند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

دانيال
13 تیر 90 12:43
سلام من مامان دانيال هستم . خوشحال ميشم كه به سايت دانيال يه سري بزنيد متشكرم مامان مهربون
تینا
13 تیر 90 15:19
سلام ...واقعا مطلبت قشنگ بود عزیزم ... مرسی که این مطلبو گذاشتی
مریم
13 تیر 90 19:38
سلام ریحانه جونم خوبی؟ عکسهاتو دیدم خیلی هم فرق نکردی . خوش به حالت رفتی مسافرت . من میترسم برم . از دست انداز جاده و گرمای هوا و خلاصه همه چی میترسم !!!ضمن اینکه تو ماشین حالت تهوع میگیرم و مسافرت کوفتم میشه . قبل بارداری قرص میخوردم .الان که نمیتونم قرص بخورم ترجیح میدم جایی نرم. از دی ماه هیچ جا نرفتم و حسابی احساس کلافگی میکنم. راستی اگه مدل مانتو یا لباس بارداری قشنگ داری برام عکسشو بذار .
مامان فرشته
13 تیر 90 23:06
سلام عزیزم خیلی عالی بود ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهراد من می باشد