بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

بهراد من

تو خواب دیدمت

1390/5/11 17:16
نویسنده : ریحانه
696 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب دم دمای صبح واسه اولین بار تو خواب دیدمت

پسرکم.Shukhi.ComShukhi.Com

بغلت کرده بودمو داشتم از ذوق میمردم...Shukhi.Com

خونه بابا ناصر بودیم و مامان زری هم داشت قربون

صدقه ات میرفت. لذت بغل کردنت حد نداشت.

Orkut Scraps - Angels

چشمای مشکی، موهای نرم مشکی، پوستت هم

عین برف بود.Shukhi.Com

از دیشب تا حالا 200 برابر دلم برات تنگ میشه.

واقعأ از خدا ممنونم.

Orkut Scraps - Angels

خدایا شکرت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

ملی
11 مرداد 90 15:59
سلام عزیزم
الهی قوربونش برم من جالبه دقیقان منم تو همون موقع تاریخ دم دمای صبح خوابه پسرمو دیدم که تو بعلمه انگار همه نی نی ها با هم دست به یکی کردن
راستی آکوا نمیای ؟ خیلی وقته ندیدمت
عزیزم حتمان الان خریداتو بکن که هر چی بگذره واست سخت تر می شه . من شیشه وپستونکشو مارکه فارلین خریدم به نظرم از همه بهتر اومد سر شیشه اش عینه سینه مادره و می چرخه .
بوووووووووووووووووووووووووووووووووس



فدااااااااااااااات بشم من مهربووون.

آزی مامان آرتینا
13 مرداد 90 10:03
منم خواب دخترمو دیدم وقتی باردار بودم.میدونم خیلی حسه خوبیه !
مبارکه



ممنون عزیزم.
ناني
13 مرداد 90 17:58
سلام . ممنون كه به ما سر زدين . ايشااله ني ني به سلامتي بدنيا بياد. منم وقتي باردار بودم بارها خواب ني ني رو ميديدم خيلي شيرينه
تینا
13 مرداد 90 23:13
سلام ریحانه جون .... نازی پسر سفید برفیییییییی ... وای کی میشه بیای عکسشو در حال نانای کردن بذاری با هم ضعف کنیم ببرنمون دکتر ؟!!!!!!!!!!!


ای جووووونم تینا جون مهربون. خانمی شما که یه جیگر ضعف بنداز داری.
مريم
14 مرداد 90 11:53
سلام عزيزم . انشالله اين چند هفته هم زودتر ميگذره و نيني هامون ميان بغلمون.واي كه چه كيفي ميده.اين روزا هر روز ميام اتاق نيني و وسايلشو هي نگاه ميكنم.
چه انتظار شيريني...


آره واقعأ؛من هیچوقت از سپری شدن عمرم تا این حد راضی و خوشحال نبودم.
ایشالا زود زود میان.
مامان ریحانه
16 مرداد 90 2:35
ایشالا این چند هفته هم تموم میشنو یزدان کوچولوی واقعی رو تو بغلت میگیری



ایشششششششششششششالا.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهراد من می باشد