بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

بهراد من

اینم نی نی من...

سلام به همگی... دوستای گلم ببخشید اگه منتظرتون گذاشنم. خلاصه بعد از کلی کش مکش و اتفاقات نه چندان خوب منم مامان شدم. این عکس پسرکمه: خیییلی پف داره و یه چشمش رو هنوز درست و حسابی باز نکرده!! من خیییلییی سر زایمانم اذیت شدم... طوریکه یکی از پرسنل بیمارستان که موفع زایمان حضور داشت با دیدن حال و روز من گریه اش گرفته بود! قضیه اینجوری بود که به دنبال سفر قریب الوقوع خانم دکتر کرم نیا اینجانب تو هفته 40 در حالیکه 9 ماه و 6 روز داشتم تا به خودم اومدم دیدم دکتر ندارم و قراره عین تو فیلمای قدیمی منو اورژانسی ببرن بیمارستان و هر کی اونجا بود زحمت با دنیا آوردن نی نی رو بکشه!!! منم که حسسسسسسسسسس...
30 مهر 1390

صبرم تموم شده...

فکر کنم امشب دیگه شب آخره. آخه نی نی دیگه 9 ماه و 9 روزه شده. (مرسی ملاحت جون که یادت بود) امشب میرم مطب دکتر مغازه تا واسه فردا ازش وقت بگیرم. و اما اسم.... اسمای کاندید که بعد از تولد نی نی لای قرآن میذارم ایناس: آرسام    نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی ارشیا      تخت پادشاهی آرشا      مقدس و پاک بهراد     جوانمرد و نیکو کیامهر   پادشاه مهربان خوشحال میشم نظراتتون رو بهم بگین دوستای گلم. اما تصمیم دارم 10 روز اول محمد صداش کنم. بازم دست همتونو میبوسم که اینقدر دوستانه منو همراهی میکنین...
27 مهر 1390

مامان نشدم!!

دوستای گلم عزیزای دلم مهربونای مااااه و دوست داشتنی... با کمال شرمندگی باید بگم که بنده دست از پا درازتر برگشتم خونه و نمیدونید چقدر دیدن نظراتتون منو خوشحال و دلگرم و در عین حال شرمنده کرد... امروز خانم دکتر کرم نیا بعد از معاینه گفت: عزیزم هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه زایمان نزدیکه وجود نداره. برو خونه و تا ٣٠ مهر صبر کن. چیکار میشه کرد؟؟نمیدونم! واقعأ از تک تکتون ممنونم که اینقدر مهربون و خواهرانه پیگیر هستین. باورتون نمیشه وقتی نظرات قشنگتون رو خوندم روم نمیشد پست بذارم که خبری از نی نی نیست. دست تک تکتون رو میبوسم و از خدا به خاطر همتون ممنونم. خییییییلیییی ماهین دوست جونام. ...
25 مهر 1390

چقدر همتون مااااااااااهید

دوستای خوووووبم سلام. همتونو دوست دارم و ممنونم از بابت اینهمه پیگیری. ببخشید یه چند وقت آپ نکردم و همه رو نگران کردم. عزیز جونام این چند وقت همش خونه مامان اینام در حال استراحت بودم. دیروز رفتم سونو و دکتر گفت که نی نی کاملأ آماده ورود به دنیای بیرونه... فردا صبح دارم میرم پیش دکترم ببینیم چی میشه. ممکنه ختم به زایمان بشه ممکن هم هست نشه.... اما دوست دارم بدونید به یاد همتون هستم و اسم تک تکتون رو روی یه ورق نوشتم که زمان زایمان هیچکی یادم نره. همتونو یه عااااااااااااااااااالمه دوست دارم و ممنون که احوال پرس بودبد. من اگه فردا تا شب هیچ پستی نذاشتم یعنی دیگه مامان شدم!! زودی میام. ...
24 مهر 1390

روزای انتظار 1 رقمی شده!!

عزیز دلم.. دیگه چیزی نمونده... داری میای تا من بغلت کنم و تلافی همه روزایی که نگاه به تقویم میکردم و دربیاری. 9 روز دیگه میشی 9 ماه و 9 روزه! پسرم میدونی مامانی میخواد تو رو به روش طبیعی به این دنیا بیاره فقط و فقط به این خاطر که وقتی اولین نفسارو تو این دنیا میکشی مامانی با هوشیاری کنارت باشه و زمانیکه از اون محیط کوچولو میای تو این دنیای بزرگ زودی بعلت کنم و نذارم بترسی... آخه نی نیا تا به دنیا میان همش دنبال مامانشونن... من نمیخوام تو این شرایط تنهات بذارم.   نمیدونم کی از اون دنیای کوچولویی که توشی خسته میشی و میای پیش ما... اما این روزای آخر واسه من خیلی عجیب شده... هم...
19 مهر 1390

روز کودک مبارک

کوچولوی ناز من.. پسرم عمرم جونم دلم مهربونم همه چیز من و بابایی.. روزت مبارک باشه فرشته من. مندونم هنوز کودک نشدی اما الآنم که تو دل منی یه نی نی کاملی و حق داری از همه حقوق یه کودک بهره مند باشی. روزت مبارک دردونه جونم. زودی بیا مامانی. منتظرتیم. ...
16 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهراد من می باشد