تو خواب دیدمت
دیشب دم دمای صبح واسه اولین بار تو خواب دیدمت پسرکم. بغلت کرده بودمو داشتم از ذوق میمردم... خونه بابا ناصر بودیم و مامان زری هم داشت قربون صدقه ات میرفت. لذت بغل کردنت حد نداشت. چشمای مشکی، موهای نرم مشکی، پوستت هم عین برف بود. از دیشب تا حالا 200 برابر دلم برات تنگ میشه. واقعأ از خدا ممنونم. خدایا شکرت. ...
نویسنده :
ریحانه
17:16